نشسته ام سر راهت, کرم نما بانو
گدای پشت درم, رخصتم نما بانو
دوباره راهی قم شد کبوتر دل من
میان جنتتان دعوتم نما بانو
دلم دوباره هوای حرمیتان کرده
و باز روزی من یک حرم نما, بانو
همیشه روی سرم بوده, دست پر مهرت
و هست تا ابد الدهر, بر سرم بانو
همیشه برگ براتم به دستت امضا شد
نجف و کرببلا , نیز مشهدم بانو
و باز خاطرم آمد غروب عاشورا
و بین روضه تان فکر زینبم بانو
ميلاد الياسوند